حرف حساب

قبلا که آزمون رانندگی رو افسرهای بازنشسته می گرفتن خودم شاهد بودم دختره 4 بار خاموش کرد قبول شد اونوقت پسره با یک اشتباه رد!حالا که ظاهرا در طرح جدید افسرهای مشغول بکار تست می گیرن خدا به خیر کنه!ضمنا خدا مسئولین آموزش پرورش و وزارت علوم رو لعنت کنه که اولویت شون درآمدزایی هست. یکی بفکر نیست و نبود بجای این درس های بیخود بلااستفاده، 4 تا مهارت کاربردی مثل رانندگی رو توی مدرسه و دانشگاه آموزش بده که حالا امثال من به این گرفتاری و هزینه نیفتیم حرف حساب...

مطلبی درباره خودکشی خواندم. نویسنده با اینکه در ابتدای مطلب مقدمه زیبایی نوشته و گفته بود افراد عادی و سطحی حق قضاوت افرادی که شجاعانه خودخلاصی می کنن رو ندارن بازم نیمی از نظرات رو همین افراد در محکومیت خودخلاصی داده بودن! این نشون میده حرف و نصیحت به این افراد سطحی فایده ای نداره و اینا در ذهنشون یکسری بدیهیات و کلیشه ها درباره خودخلاصی رسوب کرده که براحتی پاک شدنی نیست! از دید اینها هیتلر اگر میتوانست و می ماند و جنگ جهانی دیگری راه می انداخت و میلیونها انسان بیگناه دیگر را می کشت گناهش نزد خدا کمتر بود از خودکشی/خودخلاصی که کرد! (بینهایت علامت تعجب)از دید اینها تو فقط برای اینکه خودخلاصی نکنی حق داری دهها، صدها، هزاران، حتی میلیونها انسان دیگرو زجر بدی یا حتی جر بدی تا در این رقابت تنازع برای بقا زنده بمونی! حرف حساب...

شیخ به بالای منبر جلوس کرده و متکلم الوحده از بالا بر جمعیت نهیب میزد و از منظر خود با حدیث و ایه و نقل و داستانسرایی زنان و دختران را به رعایت حجاب سفارش میکرد و اجازه بر مقابله نمیدادبر جای قیام کردم و از او پرسیدم:ای شیخ ایا مادر وخواهر شما در خانه در برابر چشمان شما بی حجاب هستند یا با حجاب؟گفت : نیازی به حجاب ندارند.!گفتم : تا به حال ساق پای مادر یا خواهرتون را دیده اید؟گفت: بله.گفتم : موهایشان را چطور؟گفت بله.گفتم: تحریک نشدید؟گفت : نه!گفتم: میدانی چرا؟گفت : بله. معلومه اونها مادر وخواهر من هستند!گفتم : پس حجاب افراد به نگاه شما ربط داره نه بی حجابی دیگران!زیرا اگر شما همه را خواهر خویش بدانی و هر مردی چنین باشد هرگز بی حجابی در جهان وجود ندارد!بنابراین شما برای حل مشکل آقایان بی جنبه و دزد نگاه باید بکوشی.در ثانی. اگر بر مبنای تحریک مردان بخواهیم زنان را در عسر و محدودیت قرار دهیم در نتیجه برای تحریک نشدن گرسنگان باید رستورانها را مسدود کنیم تا چشمانشان به غذا ها نیفتد.برای تحریک نشدن مستاجران و بی خانمانها باید خانه ها را خراب کنیم تا چشم ایشان به خانه ها نیفتدبرای انان که ارزوی داشتن خودرو دارند ولی دستانشان کوتاهست و با دیدن خودروهای گرانقیمت تحریک میشوند باید تمام خودرو ها را از سطح خیابانها جمع کردبرای برهنگان یک لاقبا که با دیدن البسه در فروشگاهها تحریک میشوند باید مغازه های فروش البسه را تخته کردو اینگونه دیگر سنگ بر روی سنگ در جامعه بند نمی شودپس ای شیخ بدان:در جواهر فروشی بسیار جواهرات گران قیمت هست لیکن تنها مردم دزد وسوسه میشوند بروند دزدی و گرنه برای مردم که آن را متعلق به خویش نمیدانند گیرایی ندارد.سیب زیبا بر درخت خانه همسایه هست اما اگر بدون اجازه چیدی د حرف حساب...

اما حال چه باید کرد؟من خودم بهترین عزاداری رو عزاداری بدون ریا می دونم. چه بسا عزاداری انفرادی شخصی بی ادعا که ظاهر مذهبی هم نداره و گوشه ای به تنهایی به امام حسین و یارانش فکر میکنه صدبرابر از عزاداری های پرزرق و برق و پر سر و صدایی که این روزها شاهدیم با ارزشتره که:ما برون را ننگریم و قال را* ما درون را بنگریم و حال رامن خودم بیشترین چیزی که توی این ایام حال دلم رو معنوی و خوب میکنه این موسیقی-نوحه هست که حیفم میاد با شما به اشتراکش نگذارم شاید کسی تابحال نشنیده باشه و مثل من حال دلش خوب و ابری بشه:https://www.aparat.com/v/UjyE6 حرف حساب...

باز چند روز پیش در دو دانشگاه مختلف دو بانوی ایرانی رو دیدم که یکی به گربه ها غذا میداد و دیگری اونها رو نوازش می کرد. ناخودآگاه این فکر به ذهنم رسید که بانوان ایرانی در زمان عافیت عشقشون رو به حیوانات نثار می کنن و بعدا در زمان نیاز انتظار دارن جنس مخالف هم عاشقشون باشه هم سایه بالای سر!پ.ن: لازمه اشاره کنم که خودمم عاشق گربه هام! اما این باعث نمیشه به جنس مخالف هم بی توجه و بی علاقه باشم حرف حساب...

خانواده، دولت و حکومت، جامعه، خدا و خود فرد اینها پنج ضلعی هستند که در زندگی و سرنوشت فرد تاثیر دارند و واقعا هم سخته که بشه گفت کدوم سهم بیشتری دارند... بنابراین از نظر من حرف اونایی که همه زندگی افراد رو به یکی از موارد بالا گره می زنن، خصوصا دو مورد آخر مزخرف یا بازارگرمیه خود من در سالهای گذشته فریب حرفای فریبنده و جذاب سخنورانی مانند آزمندیان و حلت رو خوردم که همه چیز رو به خود فرد یا کائنات ربط دادن! از اونطرف عده ای هستن که کلا خدا رو قبول ندارن یا حرف حساب...

من از یه زاویه دیگه نگاه می کنم:
اصلا چرا باید یه مرد توی جامعه فعلی ایران افسردگی نگیره؟
دقیقا یک مرد معمولی در این جامعه چی- چه دلخوشی- داره؟
اقتصادی که اظهر من الشمس
اجتماعی که در شعار همه چی به نفع مرداس اما در عمل بالعکس
عاطفی که همه بهش به چشم متجاوز به حقوق جنس مخالف نگاه می کنن
همه چیز برای فروپاشی یک مرد معمولی ایرانی فراهمه. اونایی که هنوز پابرجان هرکدوم یه اسطوره گمنامن!

حرف حساب...